حسرت

 

تو چه کرده ای با دستانم  

 

که این چنین بر دوری ات سوگوارند 

 

این دستان نحیف 

 

هم چنان 

 

انتظارت را می نویسند 

 

تا در آخرین ترانه تو را بیابند  

 

...................................................................................... 

 

رفتی و من با دیدگانی خونین 

 

لحظه لحظه گام هایت را شمردم 

 

و در دشت غربت 

 

عشق ات را جستجو کردم 

 

اما 

 

کاش می فهمیدم 

 

معنای برق چشمانت را 

 

در سیاهی شب 

 

که با لبانی خسته گفتند: 

 

"دوستت دارم" 

  

 

.....................................................................................

 

لبان خسته ات را 

 

در آن تاریکی سرد 

 

در لحظه های نفرین شده شبی سیاه 

 

در لابه لای درختان بی هویت پیاده رو 

 

رقصاندی: 

 

دوستت دارم. 

 

من بی تو هیچ ام 

 

و 

 

با تو بی نیاز از این هستی 

 

خسته ام 

 

سرگردان عشق توام 

 

و 

 

آواره ای پرسه زن در کوچه هایی غریب 

 

 ...............................................................................................................    

 

با شوقی عاشقانه مرا سرودی 

 

مرثیه ات تمامی نداشت 

 

در سیاهی شب بر کاغذ دلت 

 

وجودم را تصویر می کردی 

 

و با روزنه ای 

 

امید را در تصویر نا تمام ات زنده می ساختی 

 

و اینک 

 

که روزهای تنهایی مان می گذرد 

 

به انتظار نشسته ام 

 

تا 

 

تصویرت را در پایانی ترین نقطه 

 

به یادگار بگذاری 

 

 

 

.....................................................................

  

 

در حسرت آن جمله  

 

به غم می اندیشم 

 

که چگونه بر بادش دادم 

 

کاش فرصتی بود 

 

تا 

 

در گردبادی ترین لحظاتم 

 

با لبانی شرمگین 

 

در چشمانت می نوشتم 

 

"دوستت دارم" 

  

 

نظرات 14 + ارسال نظر
DELAK پنج‌شنبه 18 مهر 1387 ساعت 22:48 http://DELAK.BLOGSKY.COM

سلام دوست عزیز
امیدوارم حالتان خوب باشد
وبلاگ خوب و جالبی دارین
آپتونم قشنگ بود
اوینار به روز شد .-.-.-. منتظر حضور سبز و نظرات سازنده و دلگرم کننده شما هستم
راستی دیر آپ کردنم رو با دو آپ همزمان جبران کردم
1) قدر شادیهایت را بدان
در دستانم دو جعبه دارم که خدا آنها را به من هدیه داده است ........................

2) وقتی بزرگ می شوی
وقتی بزرگ میشوی ، دیگر خجالت میکشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای میخوانند ....................

:::...:::BIG-BOX:::...::: جمعه 19 مهر 1387 ساعت 00:40 http://www.big-box.sub.ir

سلام
خوبی؟
مطالب سایتت خیلی خوبه و آمارت هم خوبه
چرا از لینک باکس من استفاده نمیکنی؟؟؟
اگه میخوای آمارت بیشتر بشه از باکس من استفاده کن
فقط یکبار امتحان کن وامار بازدید سایت یا وبلاگت رو به صورت واقعی بالاتر ببر.
آمار کاملا واقعی
فقط کافیه کد لینک باکس را از پایین لینک باکس برداری و داخل قالب وبلاگ خودت بزاری
حجم صـــــفــحـــه 576 بایت ( زیر 1 کیلو بایت )که بـــاعــــث سنــگین شــدن وب شما نمیشه
دارای کد برای بلاگفا و میهن بلاگ4 رویابلاگ
توجه توجه شما میتوانید به جای قرار دادن لینک باکس بنر را قرار دهید و از ما لینک دریافت کنید کد بنر داخل باکس میباشد
منتظر ارسال لینک شما هستم
www.big-box.sub.ir

مینا شنبه 25 آبان 1387 ساعت 18:14 http://minamansouryyy.blogfa.com

سلام دوس جونم وای خیلی قشنگ نوشته بودی خانومی
منم اپ کردم منتظرتم بای

محمود دوشنبه 4 آذر 1387 ساعت 15:29 http://www.mkamali.blogfa.com

سلام. چرا دیگه به من سر نمیزنی؟ آپم
در بستری که/ حتی جا برای یک نفر هم تنگ است/ هیچ خاطره نیست از آغوشی که/ لذت وصال را به اشتراک میگذارد/ و شیرینی هیچ خاطره ای/ تلخی امروز ها را التیام نمی دهد/ به بهانه نا کامی عشقی که وجود نداشته است/ نتوان گریست...

" تمنای وصالت نیست/عشق من مگیر از من

به دردت خو گرفتم/ نیستم در بند درمانت "

مینا یکشنبه 17 آذر 1387 ساعت 17:57 http://minamansouryyy.blogfa.com

سلامم دوست گلم اپ کردم بیا منتظرتم

لیلا جمعه 22 آذر 1387 ساعت 10:25 http://bagheasemoni.persianblog.ir

سلام شکسته بال جونم الیته این اسم مثل اسم سرخپوستا شد
نیدونم عمومی یا عممی؟
میشه بهم بگی اما شعرت دلم گرفت اخه چرا گذاشتیش رفتی دلت چطور اومد من که موندم
به منم سر بزن حوب؟؟؟؟؟؟؟؟

لیلا پنج‌شنبه 12 دی 1387 ساعت 22:20 http://bagheasemoni.persianblog.ir

سلام دل شکسته جونم من همش میام اما تو نمیاییاااااااااااااا

مینا چهارشنبه 14 اسفند 1387 ساعت 00:02 http://minamansouryyy.blogfa.com

سلام گلم
بعد از سحز شاید کمی به خود بیایم امما نه
سحر برای من یک چیز دیگه بود به دو پست اخرم سر بزن ممنونم
بروز کردم بای

مینا چهارشنبه 28 اسفند 1387 ساعت 11:43 http://minamansouryyy.blogfa.com

سلام خوبی؟
چرا این همه مدت گذشته اپ نمیکنی؟
بروز کردم
راستی سال نو مزخرف هم مبارک
امسال که واسه من اقتضاحه
تورو نمیدونم
ولی امیدوارم که سال خوبی دااشته باشی
فعلا بای منتظرتم

مینا سه‌شنبه 4 فروردین 1388 ساعت 21:32 http://minamansouryyy.blogfa.com

سلام عزیزم بروز کردم منتظرتم

امیرحسین دوشنبه 24 فروردین 1388 ساعت 14:49 http://www.amiran000.blogfa.com

سلام
ممنون که اومدی
راستی منو لینکیدی

مینا چهارشنبه 26 فروردین 1388 ساعت 23:55 http://minamansouryyy.blogfa.com

سلام دوستم
بروز کردم
قالب جدید مبارک
منتظرتم بیا و تو هم بروز کن

محمود دوشنبه 7 اردیبهشت 1388 ساعت 17:53 http://www.mkamali.blogfa.com

سلام.
باور دارید یا نه مهم نیست اما بدجوری دارم از هم می‌پاشم و فقط خودم را نگه داشته‌ام که کسی دلش تنگ نشود! گاهی دلم برای خودم می‌سوزد و می‌خواهم پناه ببرم به آغوشی که می‌دانم برای من نیست... آرام به این تصادف مزخرف زندگی بخندم و به بالا و پایینهایش و به خودم که جدیش گرفتم. دلم می‌خواهد یک روزی بلند شوم و بروم تا بالاترین جایی که دراین زمین هست و از آن جا ببینم که چقدر کوچک بوده‌ام. کوله بارم را بردارم ، دنبال خودم راه برم و هیچ یادم هم نیاید که کسانی منتظرم هستند یا نیستند.دلم برای زندگی کوچکم تنگ بشود و پرواز کنم در هوایی که ازآن بالاترین نقطه دیگر ارزشی برایم ندارد! باور کنین خدا از همان اول هم زمین رو گِرد آفرید. گرد آفرید که دست به دست راحت بگرده! یه روز دست من، یه روز دست دیگری، یه روزم توی هوا!
به روزم و منتظر !

محمود یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 16:28 http://www.mkamali.blogfa.com

سلام. نمیدونم چی بگم فقط زیاد خوب نیستم. خوشحال میشم سر بزنی و نظرتو بدونم
خیلی وقت است روی متن و حاشیه ی زندگی و بازی هایش به جز تصویر بخار آلود سقوط هیچ چیز دیگه ای نیست . این همه خاموشی و سکوت از نیمه مرده من خبر می دهند. دود سیگار در سینه ام گره میخورد و با هزاران حرف نگفته از بین لبهایم به ذره ذره هوا ملحق میشوند. روزها روی خطوط موازی مرگ و زندگی و تکرار بی اهمیت تنفس، کثیف و گرم میگذرند. پیدایت می کنم از لابه لای این کلمات ، این کتابها، از لابه لای ورق های همنوایی شبانه ارکستر چوبها، سمفونی مردگان، سقوط، بوف کور، بیگانه، تونل، و این همه کتاب که در غیاب تو سرگرمشان شدم. لابلای سیاست این مملکت که معلومه وقتی ماهی تو حوض نباشه، قورباغه سالاره! (به کسی ربط نداشت!) از فاصله های بداخلاقی ها و سیگارهای پشت سر هم و پرسه های بلا تکلیفی. از میان گذشته های مزخرف و آینده ی شاید سگی. به درونم فرار میکنم. وقتی خیابان میجوشد و تو یخ زده ای، همه اینها از تولدت شروع شده و از اولین تکان بی سرانجام صفحات زمستان زده ی تقویم ... خودم را سرگرم کرده ام . فکر میکنم، به همه چیز. فکر میکنم به سالهایی که گذشت. هیچ جوری نمیشود این وهم لعنتی را روی کاغذ سرازیر کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد